یه سنجاب


همیشه در قلب منی
حقیقت داره یا خوابه که دست هات تو دست هاشه محاله اون نمی تونه
مثل من عاشقت باشه باهاش خوشبخت آرومی سرت روی شونه ی اونه
یه روزی مال من بودی ولی اینو نمی دونه،نمی دونه که دست تو دست های
منم بوده بهش بگو که آغوشت یه وقت جایی منم بوده....
بگو چی بین ما بوده سر عشقت چی ها آوردی اونم حرفهات باور کرد
واسه اونم قسم خوردی منو یادت میاد یا نه همون که عاشقش بودی
چقدر راحت یکی دیگه جامو پر کرد به این زودی چقدر راحت
حقیقیت داره یا خوابه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه
یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه
یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه میکردم درو که میبست میدونستم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرم
میترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
------------------------------------------
خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ....
------------------------------------------
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند
هوای گریه دارم امشب دلم گرفته
اینقده هق هق زدم ببین صدام گرفته
این شبا به جای تو با خودم حرف میزنم
با مرور خاطراتت به خودم زخم میزنم
این روزا با کی میخندی وقتی تو گریه میسوزم
حتی با وجود این درد من به فکرتم هنوزم
پلکای خسته و بی خواب خبر از حال بدم داشت
تنها عکس تو کنارم که منو تنها نمیذاشت
تو خیابونا چقد تنهایی قدم زدم
تو خیالم تورو بخشیدم و باز بهم زدم
باورم نمیشه که اینقد ازم دور شدی
نگو قسمت این بود نگو مجبور شدی
این روزها با کی میخندی....
خدا کنه دوم نیارم امشب تو بغض این شب های گرگ و میشی
خدا کنه بمیرمو نباشم وقتی عزیز یه غریبه میشی تو لباس
عروس چه شکلی میشی وقتی که دستتو بغل گرفته چه
شکلی می بوسه تو رو عزیزم وقتی لبات طعم عسل گرفته
با گریه عکستو بغل می کنم دارم خدا خدا می کنم خدا کنه
بمیرمو نباشم دارم برای تو دعا می کنم..
خدا کنه همیشه خوشبخت بشی مثل من از زندگی سیر
نشی خدا کنه بمیرمو نباشم اللهی که به پای هم پیر بشید
به سلامتی همه ی اونایی که جرات دارن میگن دیگه نمیخوامت نه اونهایی که میگن: میدونی؟ تو لایق بهتر از منی
به سلامتی اونهائی که دوست دارم رو درک می کنند
و اونو به حساب کمبودهات نمی ذارن
به سلامتی دلستر که اگه نبود به سلامتی هم نبود.
سلامتی خودم که نه مدلم نه خواننده
نه بازیگر نه سوپر استارم !
ولی دوستام همینجوری که هستم
منو میخوان …سلامتیه دوستای خوبم …
اگر هر لحظه ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺭو ﮐﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﮐﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ بشی برات ﺍﺱ ﺍم ﺍﺱ اوﻣﺪﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ !
ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺷﮏ ﻧﮑﻦ ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ﺷﮏ ﮐﻦ ﺩﻟـﺖ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ …
سلامتیه هرکی دلش تنهاست …
سلامتی اونایی که همه جوره پای هم میمونن …
به سلامتی خاطرات خوش که هنوزم وقتی
یادشون میوفتی یه چند ثانیه ای حال و هواتو عوض میکنه …
به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﺎﺳﺖ
واقعی ﻧﻤﯽ خندن !
به سلامتــــی خودتــون که میدونم تک و تــوک بعضـــیاشو تجـــربه کردین...
هـَمیشهـ بـهـ ایــن مَــعـنـا نیستــ کــه
بــهــتــریــن مـُـخــاطــبـه ،
و البته هـیــچــوقتــ هـم نـمـیتـونهـ
بَـدتـریـن مـُخـاطبــ بــاشــه
گــاهــی مـُخـاطـبــ خــآص یـَـعـنـی :
میتونه خــیــلــی خــآص اشـکـــــتــو در بیــاره میتونه
خــیــلــی خــآص تَــنـــــهـات بــذاره
میتونه خــیــلــی خــآص بگه دوسِــــــتــ نــدارم
میتونه خــیــلــی خــآص بــگـه تـــو دیـگـه کـُـــــهـنـه شُـدیو
میتونه خــیــلــی خــآص با یــکــــــی غـــــــیــر تــــــو هــم بــاشـــه
قـبـــل تــر ها..!!
حســــــرت !
یعنی شانـه هایت ، دوش بـه دوشــــــم باشد
اما نتوانـــم از دلتنگی بـه آن پناه ببـــــــرم . . .
آنقــدر مرا سرد کرد
از خودش .. از عشق ..کــه حالا
بــه جای دلبستن یخ بسته ام
آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..لیز میخوریــد
خدا وصیته منو گوش بده نامه مو بخون شاید دیگه من نبآشم
مواظب عشقم بمون میسپرمش بهت میرم تمومه تآرو پودمو
یه وقت نیآد برنجونیش کسل کنی وجودمو خدا یه وقت کسی نیاد
بدزده قلب ساده شو کسی نیاد تو ز بشینه زیر سایه ش
بهش بگه دوسش دار خیلی بده زمونه مون خدا سپردمش بهت
مواظب عشقم بمون فردا قراره منو تو از هم دیگه جدا بشیم
فردا قرار همدمه گریه بی صدا بشیم تو کوچه های بی کسی
نیستی و پرسه میز آی آدما نگاه کنین غریب شهر تون منم
یادش بخیر منو تو و یه قلبه پاک و بی غرور حالا چی شد عوض شدی
دلت کجاست سنگ صبور من تو رو عاشق میک هر جور شده حتی به زور
کی می خواد فردا تو رو از من بگیره کاش خونش ویرون بشه آتیش بگیره
ما باید فردا رو از دنیا بگیریم ما اگه از هم جدا بشیم میمیریم ما باید قدره این روزهارو بدونیم
وای اگه فردا بیاد تنها میمونیم خدا شاید این عشقی که من میگمو تو نشناسی
نزدیکترین کسم اونه خیلی دوسش دارم راستی! یادم نره بهت بگم
عزیزترینه من اونه خودم مهم نیست اما اون نذاری تنها بمونه
بمیرم واسه هق هقش گریه چقدر بهش میاد وقتی که حرصش می گیره
میگه از من بدش میاد اما وقتی آروم میش میبینه من بغضم گرفت
همین دیوونه بازیهاش ازاول چشممو گرفت حالا که دیگه مجبوریم
با هم دیگه وداع کن بیا به یاد اون روزا همدیگرو دعا کنیم
یه وقت دیدی دعا گرفت خدا نذاشت جدا بشیم ای وای داره فردا میاد
باید دست به دعا بشیم با قلب پاکت از خدا بخواه منو صبرم بده
هنوز نرفتی از پیشم دوریت داره زجرم میده کی می خواد فردا
از من بگیره کاش خونش ویرون بشه آتیش بگیره عزیزم یادت نره دنیا دو روزه
نمیخوام فردا دلت واسم بسوزه ای خدا حتی اگه دوستم ندار
تو میتونی نذاری تنهام بذاره
بالاتر از عشق عادت است . . .
هیچگاه کسی را که به تو عادت کرده
" رها نکن "
خـــدایـــا ایـــن هـــمـــه تــبـعـیــض
و
تــفــاوت حـــال خــودت بــــد نـمیـــکــنه
قَـشَنـــــگ شُـــدِه واسَـــم▪▪▪
بَـعـــــضـــــی کــــــــــارا
شُـمُــــــردَنِ تِــــعـــــدادِ▪▪▪
تـَـــه ســـــیـــــگــــــــارا✘✘✘
بــبــیــن داداشِ و ابــجــی گـــلــم
هــروقــت تـونــســی بــه کــســی ارامـــش بــدی
یــنــی عـاشـقــــی
و اِلـا عـشـقـی کـه ارامـش مـعــشـوقـشــو بــگــیــره
عشــق نــیــست
خــودخــواهــیــه ، خــودخـــواهــی...
امشب از دست دلم سخت شکایت دارم
که چرا نیستی و من به تو عادت دارم
غم تو شب به شب از کوی دلم میگذرد
بی جهت نیست که با غصه رفاقت دارم
بعد رفتنت نمیدانم
سیگارها کوچک شده اند
یا کام های من سنگین تر…!
هی لاشی الان کجاهاشی؟ باهاشی . . . رو پاشی . . . تو جاشی . . .
هی لاشی نمی خواد بگی من به عشقم رسیدم تو خوش باشی . . .
ولی این رو بدون لیاقتش رو نداشتی با من باشی . . .
هی لاشی به اونم میگی دوست داری همیشه باهاش باشی . . .
برو . . . ولی هنوز آرزو می کنم خوشبخت باشی . . .
فراموش کردنت با ما لاشی . . .
تو قاطی بهترینام که باشی بزرگترین حسرتت اینه که با ما باشی . . .
اصلا ما لاشی تو چرا حرص می خوری با ما باشی . . .
اصلا میدونی ما لاشی برو فدات زنده باشی . . .
مغــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرورم •••
اما اگر دل بدهی غرورم را فرش زیر پایت
میکنم •••
*خودخواهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم •••
اما اگر دل بدهی تمام خواسته هایم در تو
خلاصه میشود ••
*پیچیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــده ام •••
اما اگر دل بدهی برایت تبدیل به یک جمع ساده میشوم •••
*لجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبازم •••
اما اگر دل بدهی آتش میزنم هر آنچه با تو سر لج دارد •••
آری تمام اینها هستم •••
اما اگر تو دل بدهی میشوم همان که همه آرزوی داشتنش را دارند
✗ بـلافـاصـله پـس از مـرگـܢܢ …✗
✗مـرا بـه פֿـــاڪـ نسپـاریـــב؛✗
✗ בوسـتـانــܢܢ عاـבتــ בارنـــב ڪـه… ✗
✗ בیــــر بیــاینــــــב…✗
↓ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻫﺎ... ☜
ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫـــــﻢ..... ↓
ﻫــــــــﯽ.... ↓
فﻼﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﮕﯿﺮ..... ↓
♦ ﻣﺮﮒ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﻮﯾـــﻢ ♦
◄خــــ✫ــدایـا!►
مـــــن از تمامـ دنیایــت تنــــها او را میخــواهمــ...→
اگــــــر او بـــا دیـــگری برود٫بـــه خداوندیــــ خودتـــــ قســمت میدهمــ کـــه٫→
بـــه تمامــ دیگــریهایــت ◄خـــیانتـــــ► میکنم
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ،
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻱ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ!
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ! ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ...
ﮔﺎﻫﯽ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ
ﺑﺎ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﺶ
ﺑﺎﻧﮕﺎﻫﺶ
ﺑﺎﮐﻼﻣﺶ
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩﺵ
ﺑﺎ ﺑﻮﺩﻧﺶ....
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ
ﺑﻬﺸﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ...
گاهی هم آنچنان قلبت را میشکند که هیچ بند زنی قادر به درست کردنش نیست...
شاید آن روز که سهراب نوشت...
تا شقایق هست زندگی باید کرد...
خبر ازدرد دل یاس نداشت...
باید این گونه نوشت...
چه شقایق باشی ...
چه گل میخک و یاس...
زندگی باید کرد.....
زندگی اجباریست...!
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را ...
فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی!
اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی!
گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی !
از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی!
چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور!
چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی!
صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید!
اشکهایم را همه دیدند!
آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا گرفتارم!
گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ،
فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای من بیچاره دروغین است!
حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر اشک نریزم و درون خودم بسوزم !
اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو مردم !
اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست!
آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم !
گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و فراموش نشدنیست است!
یــادمان بـاشـد ! هــمـه ی ِ قرار دادها را کـه روی کاغذهای بی جان نـمی نویــ ـسنــد ! ... بــعـضی ازعهدها را روی قلب هـای هــم مـی نــویــســیـم ... حـواست به ایـن عهدهای غیر کاغذی بـاشـد ... شکستنشان یک آدم را مـی شــکند ....
دیشب خدا آهسته در گوشم گفت : دیگه بسه ،
بارانم از اشکهایت خجالت میکشد
خیلی وقته گم شدم باز
دلم به اندازه ی یه دنیا از همه خسته شده. به اندازه ی همه ی دلتنگیام خستم
کی تموم میشه...؟؟
روز آخر از ته دل می خندم به این دنیای لعنتی
خسته ام ...
از این زندگی خسته ام .
از این پنجره ها خسته ام .
دیگر حتی از خوب بودن هم خسته ام
خسته از تمام ایمان به پاکی و صداقت دروغینت
خسته ام ؛ خسته از شنیدن صدای غریبه ای که
زندگی مرا جهنم کرد
خسته از تمام خستگی هایم
خسته ام ، از خودم
* بعضیا میتونن خودشون رو گاو فرض کنن اما نمیتونن دل مارو طویله حساب کنن....
** با اعصاب من بازی نکن بخوام باهات بازی کنم شهر بازی میشی....
*** هیچکس رو بیشتر از کوپنش تحویل نگیرید بیچاره جوگیر میشه فکر میکنه اوراق بهادره....
**** تقصیر خودمه بعضیا عددی نبودن من اونارو به توان رسوندم حالا هم میخوام ازشون به ازای هر توان 10 که دادم یه ریشه 100 بگیرم....
***** پشت سر بعضیا نباید آب بریزی باید سیفون رو بکشی...
****** به سلامتی خودمون که خوبیم ولی بعضیا فکر میکنن خوبی از خودشونه....
******* آدم سخت گیری نسیتم اما آدم سخت گیر میاد
پـــ ن : حکایت قلب بعضی ها هم شده حکایت تبلیغات املاک:
فروش ، رهن ، اجاره (مخآطبــ خآص)
+ مهم نیست چند سالته ،
وقتی یاد گرفتی جواب دوست داشتن رو با جفتک انداختن ندی،
بهت میگن “آدم”
+ آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
+ به پای هم پیر شدیم !
من ، و خیال تو . . .
+ نوازشگر خوبی نبودی
سفید شده !
تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی . . .
+ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ،
ﺗﻮ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ . . . (مخآطبــ خآص)
+ دستم را بگیر
دارم به یادت
می افتم !
+ باشــی یــا نباشــی .. ایــن شب ســـر میشـــود !
امــا ایــن شب کجـــا و آن شب کجــــا؟!
+ تو را مثل قانون…
کسی رعایت نمی کند؛
چرا غمگینی دلم؟
تو را برای شکستن سرشته اند…!
+ بهش گفتم دیگه نمی خوامت !
خندید و رفت !
تازه فهمیدم شوخی من حرف دلش بود . . .
+ آن گاه که در آغوش تـــــو بود . . . فرشتـــه اش میخواندے
حــــــــــالا که در آغوش دیگریست . . . فـــــــــاحشہِ ؟
+ بعد مرگم روی قبرم ، روی عکسم ننویسید جوان ناکام ؛
من از سیگار خیلی کام گرفتم !
+ خدا را چه دیدی شاید دوام آوردم !
هر تمام شدنی که مرگ نیست !؟
گاهی میتوان کنارِ یک پنجره سیگار به دست و منتظر “پوسید” …
+ ﯾﮑﯽ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﮐﻦ. ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ؟
ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﺕ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺭﻩ ؛ ﮔﻔﺘﻢ ﺿﺮﺭﺵ ﺍﺯ بعضی ﺁﺩﻣﺎ ﮐﻤﺘﺮﻩ ! (مخآطبــ خآص)
+ یـه رابـطـه فـقـط مـخـصـوص دو نـفـره…
ولـی بـعـضـی احـمـق ها،
شـمـارش بـلـد نـیـسـتـن ! (مخآطبــ خآص)
+ اگه مهم بودی زیرت خط میکشیدم !
نه دورتــــــ . . . (مخآطبــ خآص)
+ زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم،
اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است . . ! (مخآطبــ خآص )
دلـــــم میگـــــیرد
وقــــــــتـی مـــــیدآنم
در دنـــــــیآیِ بـــــه این بـــــزرگی
هیچ دلـــی نیســت کــه بـــرآیِ مـن تنـــگ شـــود...
عشق اگر عشق باشد ؛
هم خنده هایت را دوست دارد ،
هم گریه هایت را ….
هم شادی ات را دوست دارد ؛
هم غم هایت را …
هم لحظه های شادابی ات را می پسندد ،
هم روز های بی حوصلگی ات را …
هم دقایق پر ازدحامت را همراهی میکند ،
هم دقایق تنهایی ات را …
عشق اگر عشق باشد ،
هم زیبایی هایت را دوست دارد ،
هم اخم هایت را در روزهای تلخی …
هم سلامتت را می پسندد ،
هم روزهای گرفتاری و بیماری همراهی ات می کند …
عشق اگر عشق باشد ،
با یک اتفاق ،
تو را تعویض نمی کند ،
همراهی ات می کند تا بهبود یابی …
عشق اگر عشق باشد ،
هر ثانیه دستانش در دستان توست ،
در سختی و آسانی …
تا ابد ..
یکی برای تو
یکی برای خودم
یکی به یاد لحظه های با تو بودنم
یکی برای مرگ لحظه های بی تو بودنم
یکی برای ترک بد مستی امشبم
یکی برای مستی و ز یاد بردنم
یکی برای هوس
یکی برای لذت دوباره خوردنم
پیاله پیاله می خورده ام
نبودی ببینی چگونه در هوای تو بوده ام
نشد فراموش یاد تو با یکی یکی خوردنم
دوباره از اول
یکی برای تو
یکی برای…
هـــِـے فـِلانـــ ـے ؟!
تـَـمام کـِتاب هایـَم را ریختـَم کـَف اُتاق
دانـِﮧ دانــِﮧ وَرَق زَدَم
کلنجار رَفتـَم !
در هیچ لـُغـَت نامـِﮧ اے هیچ واژه اے نـَـبود
تا حـِماقـَت دلم را تــُوجیح کــُنـَد . . . !
برایِ تــــو می نویسم
می رومـــ و پشتـــــ خواهمـــ کــرد به تمـــامیِ تپشــهایِ این دقایــــق
دل خواهمــ کَنـد
بی تـــــو خواهمــ زیـستـــــ
گوش خواهــمــ سپـرد
فریــاد خواهمــ شد
مهربان نخواهمــ بـود ،
دل نخواهمــ سپرد
آرامـــــتر که شدمــ
بــــــی تــــــو خواهمــ مــــــرد ...
دلم تنگ شده برا روزایی که:
شبا اس میدادی" مال خودمی "
روزا بیست بار اس میدادی" دوست دارم "
ولی قهر میکردم،قبل از اینکه بخوابی اس میدادی" آشتی نکردیمااااااا "
" هنوز قهری "
دلم تنگ شده
یه درخت بسیار بسیار بلند نارگیل بود و 4 حیوان زیر :
1.الان توی اینترنتی
2.الان توی وبلاگ باحالی هستی(اعتماد به نفسو باش)
3.یک انسان هستی
4.الان داری پست منو میخونی
5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی پ
7.الان داری امتحان میکنی
8.الان خندت گرفت
9.اصلاً ندیدی که عدد6 رو جا انداختم
10.الان چک کردی ببینی جا انداختم یا نه
11.الان باز خندیدی
12.نمیدونی من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
13.الان چک کردی ببینی کدومه
14.پیداش نکردی و داری فحشم میدی
15.ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم عدد یک بود که تا حالا هشت بار نوشتمش
درگیر توام ، منی که مال توام ، تویی که زندگی ام هستی ، از آغاز تا آغاز دوباره اش با دلم هستی
و تو آغاز من هستی ، این تو هستی که تنها مال من هستی ، کسی جز تو در قلبم جایی ندارد ، عشق بی تو هیچ معنایی ندارد!
این لحظات با تو بودن است ، که زندگی همیشه پر از عشق و لبخند عاشقانه است ، این روزهای من است ، مثل آن لحظات در گرو با تو بودن است
تویی که چشمانت مرا عاشق کرده ، منی که اینک دلم بهانه تو را کرده ، تویی که به انتظار نشسته ای ، منی که آغوشم هوس در میان گرفتنت را کرده…
تشنه ام ، تشنه ی تو را در میان خود گرفتن ، احساس آن لحظه های گرم ، و رفتن به اوج آن لحظه هایی که با تمام وجود درک میکنم و میدانم مال منی ، تنها مال من، همیشه مال هم!
هیچ چیز جز تو برایم در این دنیا ارزش ندارد ، میخواهم تا زنده ام در کنارت باشم ، میخواهم تا فرصت باقیست محو نگاه زیبای تو باشم
میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم ، میترسم تو نباشی و من تنها بمیرم!
میترسم بخوابم و در خواب هم نبینم تو را ، حسرت شود دیدنت ، باز کنم چشمهایم را و ببینم دیگر هیچگاه نمیبینمت!
عشق برایم همه لحظه هاست ، از اینجا که بیدارم تا آنجا که خوابم ، و جایی که در آن دنیا میمانم ، از اینجا که در کنارمی تا آنجا که تو را با خود میبرم و جایی که همیشه در قلبم میمانی!
عشق برایم تویی و صدای نفسهایت ، هیچکس که جز تو برایم عشق نمیشود و تو برایم مثل هیچکس نمیشوی! تو برایم مثل بارانی ، پر از طراوت و تازگی ، تو برایم مثل این روزهایی ، روزهای پر از عشق و دلدادگی!
از آنجا که خیلی دوستت دارم ، میتوانی از عمق احساسم بفهمی تو آنقدر با ارزشی که چه عاشقانه میتپد قلبم برایت…
تنهایی یعنی یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت!
رفیــــــــ ــــــــــ ــــــــــق داری ولی
همـــــــ ــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــدرد نداری!
خانــــــ ـــــــــ ـــــــــواده داری
حمــــــــایت نداری!
عشــــــــــــ ـــــــــــــــ ـــــــــــــق داری…
تکیـــــــــ ــــــــه گاه نداری!
مثل همیــ ـــــــــــــ ــــــــــــــــــــشه….
همه چــــــی داری…
و هیـــــــــ ــــــــــــ ـــــــچی نداری
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرود
دست دلم میلرزد!
اما به خواجه میسپارم تا امید را از دلم نگیرد
دلم میخواهد همیشه بگوید
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور!
شاید به هم باز رسیدیم…
روزی که من به سان دریایی خشکیدم…
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی….
شاید …
چقدر دلم میخواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتطرم بود…
باز باران٬ با ترانه میخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟
خاطرات خوب و رنگین
در پس آن کوی بن بست در دل تو٬ آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز ،غرق در غمهای امروز
یاد باران رفته از یاد ،آرزوها رفته بر باد
باز باران٬ باز باران میخورد بر بام خانه
بی ترانه ٬بی بهانه، شایدم گم کرده خانه !
بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ می زنن
ولی گنجشک ها جدی جدی می میرن
آدما شوخی شوخی به هم زخم می زنن ولی قلبا جدی جدی میشکنن
تو شوخی شوخی به من لبخند زدی من جدی حدی عاشقات شدم
تو هم یه روز شوخی شوخی تنهام می زاری منم جدی جدی بی تو می میرم
گلوله نمیدانست*تفنگ نمیدانست*شکارچی نمیدانست .......
پرنده داشت برای جوجه هایش غذامیبرد...
خدا که میدانست...نمیدانست؟
خواستم چشم هایش راازپشت بگیرم....
دیدم طاقت اسم هایی راکه میگویدراندارم!
میدونی بزرگترین درد دنیا چیه ؟
اینکه بفهمی تنها پناه لحظه هایت یه پناه دیگه داره
دلت که گرفته باشه با صدای ترانه که هیچ
با صدای دست فروش دوره گرد هم گریه میکنی!
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…
دعا کردم تو تنها مال من شی / تو تعبیر قشنگ فال من شی
دعا کردم بدونی چشم به راتم / هنوز دلبسته بغض صداتم
اگه بازم دلت با دیگرونه / چشات دنبال از ما بهترونه
بزار با یاد تو دلخوش بمونم/ فقط دلتنگیات با من بمونه . . .
زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد
و قلبها گرامی تر از آن هستند که بشکنند
خنده دارترین خاطرات یک دختر دانشجوی دم بخت (طنز) :
خنده دارترین خاطرات یک دختر دانشجوی دم بخت,دوشنبه اول مهر:امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد پیدا کردم.
خنده دارترین خاطرات یک دختر دانشجوی دم بخت,دوشنبه اول مهر:امروز روز اولی است که من دانشجو شده ام. شماره ی کلاس را از روی برد پیدا کردم. توی کلاس هیچ کس نبود، فقط یک پسر نشسته بود.
وقتی پرسیدم «کلاس ادبیات اینجاست؟» خندید و گفت:بله، اما تشکیل نمی شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت که یکی دو هفته ی اول که کلاس ها تشکیل نمی شود و خندید.