امروز هم یه روزه دیگه از زندگی تلخ من . فکر میکنم زندگیم تموم شده اما نه باید بمونم و تحمل کنم . نمیدونم چیکارکنم . دارم دیوونه میشم اما باید تلاش کنم تا سقوط نکنم . حالا دیگه زندگی رو نمیخوام . زندگیم نابود شده اما باید بمونم تو این دنیا و زجر بکشم . میخوام بمیرم اما خدا منو نمیبره . میخوام خودکشی کنم اما نمیتونم . میگن خودکشی مال آدمای ضعیفه اره منم ضعیفم میخواستم نباشم اما بی تو ضعیف شدم . بیا........ . همش میخوام بیای اما میدونم یه خیاله . کاش عشقم هم یه خیال بود اما نیست . نیستکه دارم دیوونه میشم .
باید فراموش کنم . سخته اما دیگه راهی جز این ندارم . تو داری منو فراموش میکنی و من اینجا دارم آب میشم و مثه شمع میسوزم . کاش سرنوشت تورو با من آشنا نکرده بود کاش اینجوری تموم نشده بود . تورو ازم گرفتند بدون اینکه حرفی بزنی .
قلبم شکست............... .
هر لحظه که میگذره تو خودم میشکنم و چیزی نمیگم . هرچی از تو و خودم داشتم نابود کردم اما نشد... . نشدکه خاطرتو فراموش کنم .
هیچ کس درکم نمیکنه اره چون جای من نیستند من هم توقعی ندارم . فقط کاش آغوشی بود تا بغلم میکرد . بغلم میکرد و گریه میکردم . تنهای تنهام اما میگن خدا هست پس کجاست؟؟؟ کجاست که دستمو بگیره و بهم بگه تنها نیستی .
خستم ، خستم از تو از خودم از زندگیم... از همه چیز خستم . درد میکشم . غذاب میکشم اما تا کی ........... .
چرا باید تو این دنیا باشم منکه دیگه چیزی ندارم که ازم بگیرن . کاش این بار خودمو ،کاش جونمو ازم بگیرن حداقل راحت میشم . برام سخته ، خیلی سخت . اما تو چه میفهمی چی کشیدم تو چه میفهمی چی دارم میکشم . میفهمی از زندگی خسته شدن یعنی چی ؟؟؟؟؟؟ یعنی مرگ .
اما مرگی که تدریجی . یعنی ذره ذره میمیری و کسی نیست دستتو بگیره کسی نیست حتی نگات کنه .
ای خدایی که کنارم نیستی کمکم کن امروزم بگذرونم .
امام سجاد(ع) میفرمایند:سپاس خدا را که رخصتم داد تا هر انگاه بخواهم با او خلوت کنم و رازها و نیازهایم را بی هیچ واسط هایی به وی بگویم.(واقعا جای شکر داره که هنوز خدارو داریم و تنها کسی هستش که بی ریا باهامونه)