سلطان احساس

عادل دلخون

سلطان احساس

عادل دلخون

♥ بازی زندگی=عشق=تنهایی♥

من

اهای..

اری با تو هستم

میشنوی؟

من را هنوز به خاطر داری؟

من هنوز خوب به خاطر دارم

خوبی هایت را نه

زخمی که بر دلم گذاشتی را به خاطر دارم

جایش هنوز هست

تورفتی

ونماندی جواب ازدست رفته هایم رابدهی

مرا هیچگاه از یاد نبر

این را میگویم تا ان زمانی که

دلت سسخت شکست

بدانی علتش چیست

شک نکن علتش این است

من

دخترم

دخترکم امروز برای تو مینویسم

سال ها بعد که بزرگ شدی

قدکشیدی

خانم شدی...

دلم میخواهدپتوازهمه پسرهای محله

دانشگاه و مدرسه دور کنم

دلم میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی

دلم میخواهد رنگ افتاب را فقط در حیاط خانه ببینی

دخترکم

میدانم از من متنفر میشوی

و مرابدترین مادردنیا خطاب میکنی

میدانم

خوب میدانم...

اما دخترکم

اگربدانی چه برسرت می اید

چگونه دلت شکسته و ارزو هایت تباه میشود

ازمادر گله نمیکنی

دخترکم وقتی سنت درگیر احساس است

منطق نمیشناسد و عاشق میشوی

دخترکم عاشقی درد دارد

الان که این ارزو هارا مینویسم

هنوز دخترکی هستم پرازارزو

سادگی

ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﭘــﺎﮎ ﺑﺎﺷﻪ ﺧﻄﺎ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ﺳﺎﺩﮔــــﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...!

ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﺎﺩﮔــــﯽ ﭘﺎﮐﺘﺮﯾﻦ ﺧــــﻄﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ...

داستان من و دلم

روزگاری دلم باک بود

به باکیش ایمان داشتم

افتخار میکردم

غرور داشتم

غروری که زیبا ترین چیز ها خامش نمیکرد

غرور و پاکی که همه بدان حسرت میورزیدند

دلی داشتم که مدتها بود کسی را به ان راه نداده بودم

اما این دلم یه روزی

یه جایی

با کلی خاطرات عاشق شد

عشقی پاک زیبا و دوست داشتنی

عشقی که همگی ارزویشان بود

عشقی که به صداقتش به پاکیش به زیبایش

ایمان داشتم

اما کسی نبود که بهم بگه افتاب همیشه پشت ابر نمیمونه

سرد و سرد تر شد

سردو سردتر

خدایا چه شد؟

بعدازمدتی بازهمان گرمی عش قدیمی را پیداکرد

دلم شاد بود اما ته دلم تاریکه تاریک

منی که دلم با شنیدن حرفهای زیبا

صداقت را تایید میکرد

دیگر ساکت شده بود و اروم نشسته بود

انگار داشت به سادگی و باور من نگاه میکرد و سرتکون میداد

و من هنوز در باور اوایل این عشق بودم

تا روزی با چشمان خودم

به باور دلم رسیدم

فهمیدم چرا دلم حرف های زیبا

دوستت دارم ها را تایید نمیکرد

اری

چون دلم هم به صداقت وفاداریش شک کرده بود

عشقه من دل به کسی دیگر بسته بود

زبانش با من

دلش با دیگری

.....

بازهم خام شدم

با این همه دوستش داشتم

دلم به من میخندید و من هنوز باورهای گذشته را داشتم

اینکه

امکان ندارد

اودوباره این کاررانمیکند

خبر نداشت که طعم خیانت دل نشین تراست وقتی

 یک بار چشیده شود

دل بستم باز هم دل بستم

اعتماد کردم

اعتمادی سسسخت

اعتمادی به حرف ها

و قول های زیبا

روز به روز نیشخند های دلم به من بیشتر میشد

و من عاشق تر به حرف های ظاهری دل میبستم

دلم تایید نمیکرد اما میشنیدم

انگار نمیخواستم حرف های دلم را باور کنم

و حالا

وقتی که همه چیزم را به ی عشق ظاهری باختم

دلم به من قهقهه میزند

قهقهه ای تلخ

و من فقط اشک میریزم

دلم راست میگفت

ان عشق اول دیگر نیست

و من در باور همان عشق اول بودم

 

نه

نه نفرینی میکنم

نه ناراحتم

چرا

یکمی دلم تنگ میشه

یکم؟...حالا هرچی

برو

برو یادگارخاطرات زیبایم

بروتمام زندگی من

زندگی که ازین به بعد مال من نیست

نمیدانم مال کیست

اما هرجا

کنار هرکی

در اغوش هرکس هست

خوش باشد

همین کافیست

برای من دیگر هیچ چیز فرقی نمیکند

نه غم تو مرا شاد میکند

نه شادیم مرا شاد میکند

شادیم ظاهریست

ازین ب بعد

لبخندیست تلخ بر لبانم

ارزویم خنده های شیرین بر لبهایت است

 

ساعت شنی

تنهایی من بی انتهاست

تمامی ندارد

گاهی در اوج شادی و عشق فرو میرفتم

که فراموش میکردم غم ها در راه اند

حال ان غم ها رسیدند ومن

هر روزدر این غمها دستوپامیزنم

گاه به حرف های زیبا دل می بستم

گاه اعتماد میکردم

وگاه بدی ها رامیدیدم وزیبایی گذشته

مانع از تنفرم میشد

اما حالا

حالا که تنهایم گذاشت

حال که میبینم

همه حرف ها قسم ها و گذشته هایمان

را زیر پا گذشته است صبرمیکنم

تا ان روزی که به باورم برسم

تو ام این باور را بدان که

که به بدترین شکل تنها خواهد شد

کسی که مرا تنهایت گذاشت

دنیا کوچک است

حا و روزت دیدن دارد

 

دخترکم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ
...

چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی

کسی که باعث گریه ات میشود پاک کن

دخترکم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن

بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی

دخترکم تو زیباترینی

همیشه با این باور زندگی کن

خودت را فراموش نکن

شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد

اما به یاد داشته باش

کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند

دخترک من هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست

اشتباه که کردی برخیز

اشکالی ندارد

بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند

خوب باش ولی سعی نکن این را به دیگران بفهمانی

کسی که ذره ای شعور داشته باشد خاص بودنت را در می یابد

زمستان است

زیاد میشنوی هوا دو نفره است

به درک که دو نفره است تنها قدم زدن دنیای دیگری دارد

دخترکم شاید شاهزاده را همه بشناسند اما باور داشته باش

برای پدرت تو ملکه هستی

گریه کرده ای ؟

رنج کشیده ای ؟

سرت کلاه رفت ؟

اذیتت کرده اند ؟

عیبی ندارد ، نگذار تکرار شود

گاهی تکرار یک درد دردناک تر است

احساس تو با ارزش است خرج هر کسی نکن

از تمام مردهایی که میبینی و متلک نثارت میکنند

از تمام مردان این شهر ممنون باش

ممنون باش که هر روز لطافت تو را

ظرافت تو را

زیبایت را یادآور میشوند

تو قدرتمندی که با تمام ضعیف بودنت در برابرت ناتوانند

آری ناتوانند

دخترکم تو با ارزشترین موجود زمین هستی

هیچ گاه فراموش نکن .

اری این است حال و روز من

من عقابی بودم که نگاه یک مار

سخت آزارم داد

بال بگشودم و سمتش رفتم
...

از زمینش کندم

به هوا آوردم

آخر عمرش بود که فریب چشمش، سخت جادویم کرد

در نوک یک قله، آشیانش دادم که همین دل رحمی، چه بروزم آورد

عشق، جادویم کرد

زهر خود بر من ریخت

از نوک قله زمین افتادم

تازه آمد یادم، من عقابی بودم بر فرازِ یک کوه

آشیانِ خود را به نگاهی دادم

 

انقدرخوب هستم که ببخشمت

اما

انقدراحمق نیستم که دوباره به تو اعتماد کنم

مادرم

این دنیا ارزش پاکوبیدن

به شکمت را نداشت

مرا ببخش مادر

=============

واقعا ها

دخـــتری که هی شیـــطــونـــی نکنه
گــــاز نگیره
بــهــونـــه نیاره
دعـــــوا نکنه
قهر نکنه...

مــخـــتــو سرویس نکنه
حـــرص نده
حســودی نکنه
دختـــر نیس مـــامــــان بزرگه :|

سخنان دلم

بعضی وقتها دوست دارم وقتی بغضم میگیره

خدا بیادپایین و اشکامو پاک کنه

دستمو بگیره و بگه

ادما اذیتت میکنن؟؟

بیا بریم....

============================

لیلی تو بزرگ ترین اشتباه تاریخ را مرتکب شده ای

مردی را اواره ی کوچه و بیابان کردی

که مردانه پای تو ایستاد

این روزها هیچکس پای کسی نمی ایستد

چه برسد مردانه

============================

گاهی خیلی دلت میگیره

ازاینکه کسی که عشقت بود

تورو گذاشت و رفت

و دلت را شکست

انوقت فقط یک چیز قلبت را ارام میکند

یاد اینکه کسی هست

قلب شکسته ات را میبیندو روزی خودش

جواب دل شکستنش را میدهد

خدا

========================

خدایا دستانم را زده ام زیر چانه ام

مات و مبهوت نگاهت میکنم

طلبکار هم نیستم

فقط...

مشتاقم بدانم

ته قصه چه میکنی با من

 

دلم میخواهد باشد

چه شد؟

چه بر سره دوست داشتنمان امد؟

دوس داشتنم لحظه ای نیست

یکروزه در ازای یک ساله نیست

میدانی چه چیز سخت است؟

اینکه بدانی

کسی که همیشه باتو بوده

کنارکشیده

اینکه دوست داشتنش درختی تناور نبود

شاخه ای بود

که با وزیدن بادی

لرزید و شکست

و همه چیز را یک روزه فراموش کرد

خداوندا

خودت شاهد بودی به پاکی دلم

به صداقت سخنم

به راستی عشقم

و به پاکی جسمم

پس چه شد؟این چه طوفانیست که

زندگیم را نابود کرد

قلبم را شکست

وازوجودم چیزی باقی نگذاشت

خداوندا

قسمتم چیست؟

اگر جداییست

قلبم را از عشق خالی کن

همچون زمان کودکیم

اما اگربازگشتن است

با این عشق میمانم

تا ابد

 

عشق چیست؟ عاشق کیست؟

عشقت اگه واقعا عاشقت باشه ،

 لازم نیست تو دورش رو از این و اون خلوت کنی . . .

 خودش واسه باتو بودن همه رو کنار میزنه . . .

 لازم نیست واسش دنیارو بخری تا بمونه . . .

 لازم نیست هرکسی رو توجیه کنی و سرش رقابت کنی

 که عشق منه . . .

خودش تورو به همه دنیا نشون میده . . .

لازم نیست نگران باشی که اگه بره ،...

 خودش بهت ثابت میکنه که اومده بمونه !!!

======================================

ز یه جایی به بعد . . . مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری ,

از یه جایی به بعد . . . دیگه دوس نداری هیچکس رو به خلوت خودت راه بدی حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه ..

از یه جایی به بعد . . .وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری ..

از یه جایی به بعد . . . فقط یه حس داری حس بی تفاوتی نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن ها ناراحت ....


از یه جایی به بعد . . . توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی ...

======================================

ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ ...!
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ...!
ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﺕُ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ...!
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﻏﯿﺎﺷﻮﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ ...!
ﻭﻟﯽ ﺑﺪﻭﻥ ....
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ...
ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ....
ﺑﺪ ﺟﻮﺭﯼ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮ ﺷﺪﻩ !

======================================

 

کاش میشد به روزای خوب قبل برگشت

دلم را کسی شکست که دلم

هرگز

به شکستن دلش راضی نمیشد

سخت است

کسی را دوس داشته باشی و نتوانی به او بگویی

سخت است جداشوی

و اوبرود و فراموش کند همه چیز را

چه بگویم؟

دوستم نداشت؟

مرا فراموش کرد؟

کسی دیگر را دوست داشت؟

اری این بهتر است.

پس چرا من اینگونه ام؟

چرا از دنیا بریده ام؟

نمیدانم

کاش تو نیز اینقدر معرفت داشتی

تا نگاهی به گذشته می انداختی

گذشته ای که فقط برای هم بود

...حال چه

تو و...

عشقی دیگر

 

 

 

بازهم من ماندم

باز هم من ماندم

من ماندم و چند کاغذوقلم

که حرف هایم را بشنوند و دنیا ها انتظار

تا دلم را خوش کنند

ازچه بنویسم؟

به چه دل خوش کنم؟

مینویسم ازدلی ساده

مینویسم از عشقی دروغین

مینویسم از قلبی تکه تکه

مینویسم ازپاکی رفته

مینویسم از خیانت

مینویسم از....از....

دیگرچه؟توبگو؟تویی که چنین کردی؟

صدایم را میشنوی؟؟؟

تویی که همیشه به من میگفتی چه کنم

بازهم بگو؟

بگوچه کنم

به نام او

از عشق هیچ نمیدانم

این چوبه چیست دارم میخورم؟

گناهم چیست؟

برای چه همه بی محبتند؟

چرا دل بستم؟

به چی دل بستم؟به حال؟به اینده؟به گذشته؟

هیچ کدوم

فقط میدانم عشق الان برایم هیج ندارد

نه حال و نه اینده و نه  گذشته ای داشته است

میروم

جایی که دنیایی دیگر است

جایی که عشق زمانی دارد .

عشق معنایی دارد

نه ایجا

که تنها خوشی محدود است

اری

من خوشی ابدی و عشق واقعی را میخواهم

خدایا تو عشق واقعی هستی

 

عکس سیاه و سفید

 

ایا تو میدانی انها که از چشم می افتند

دقیقا کجا می افتند؟؟

چندیست دنبال خود میگردم

 

 

قله ای که چند بار فتح شود

روزی تفریگاه عمومی میشود

مواظب دلت باش

 

 

چه خوب است ادم ها یک نفر را هروز دوست داشته باشند

 نه هر روز یک نفر

 

عاشقترین ما موشه کوریست

که زیبایی عشقش ر چشم بسته قبول کرد

 

عیدتون مبارک

....

خدایا دستم به اسمانت نمیرسد

توکه دستت به زمین میرسد

بلندم کن

 

 

همیشه کسانی از زندگی شکایت می کنند

که چیز های غیر ممکن خواسته اند

 

 

عجب خیاط ماهری است دنیا

که دل هیچکس را برای ما تنگ ندوخت 

Avazak_ir-Love11177.jpg

 

غروور

گفتند غرورت را بشکن.و بعد دوباره بسازش

شکستم.اما ساخته نشد

گفتند به او بگو دوستش داری اوهم به تو میگوید

گفتم.اما جوابی نشنیدم

گفتند دلت.عشقت را به او بده.

به او دادم. اما مرا ببخش

دیگر بیشتر از این ندارم تا به تو بدهم.

کاش از من میپذیرفتی اما دلت دست کسی دیگر بود.

میروم.دیگر میدانم برنمیگردی.

اما کاش یه روز بدانی

سخت ترین کاری که انجام دادم

شکستن غرورم بود

دوباره

دوباره تنها ماندم

چرا همه می ایندو میروند

چرادر این دنیا کسی بویی از معرفت نبرده است

خسته ام.

ازادمهای دنیایی که مجبورت میکنند تا

ادمی باشی که انها میخواهند نه خودت

اگرچه دیگرعادت کرده ام 

غمهایم را به تو نمیگوبم

تحملش را نداری

فقط میگویم دوستت دارم

تا شاید ازاین همه غم

کمی کمتر شود

شاید توهم بگویی دوستت دارم

                          

دارم برای ِ رَفته ای گریه می کنم ...که خنده های َم با او آمده بود ...

 

محبت

ریسمان محبتت را پاره میکنم

با آن امید که

شاید گره خورد و به تو نزدیک تر شوم

 

 

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش !

شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی

و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن

چون شاید

هیچوقت

هیچ کس

تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه

 

 

  پیش از آنکه دوستت بدارم،جهان باد هوا بود و انتظار می کشید.

 ماتیلدا بدون چشم هایت نخواهم خفت.

 جز در نگاهت،وجود نخواهم داشت.

تمام آرزوهای من این است.

کمی بیش از هیچ…

نزدیک به همه چیز… 

 

شایـَد یـکـــــــ روزـے
یـکــــ جـایـے....
بے تـفـاوت از کنـار مــَכּ بـگـذرـے פּ بـگـویـے: 

ایـטּ غَـریبـ ـﮧ چـقَدر شبیـ ـﮧ פֿـــاطـراتَـم بـود.

...

اینایــْ که اَز خیابونـِ یه طَرفه رَدْ میشنــــْ ؛

هَمـْ چَپـ نِگاه میکُننـــْ هَمـْ راستـْ ،

اینا هَموناییــ هَستنـْ که هَمـْ اَز دُشمنـْ نارو خوردنــــْ !
همـْ دوستـْ ... 

حالا که گذشت

اما یادم میماند هرخدافظی مژده یک سلام است

 عشق جاذبه ای دارد که کوه راازجا میکند

و فقط میدانم

اگرنبودی دلم قدر بزرگی دنیا میگرفت

 

تلخ میگذرد این روزها که قرار است از تو

برای دلم یک رهگذر معمولی بسازم…

 

 

انقدرمغرورم که

نتوانستم حرف دلم را بگویم.

حالا دارم تاوانه مغروربودنم را میدهم.

چه کنم.

چگونه حرف های که در دلم هست

اما در صحبت هایم با تو نیست بگویم؟؟؟

 

حق چیست؟؟؟

یادمه  موقع  بچگیمون  میگفت

 خدااحقو به  حقدار  میرسونه

اما حال چی؟؟

نه کسی میداند حق چیست و نه اهمیت میدهد

خدا,حق من چیست.حق من کیست؟

چرا همه میگویند حق تو اون نبود وقتی که رفت

حداقل تو بگو..تو یه کاری کن..

تا نگویند او حق تو نبود.تا نگویند لیاقت تو را نداشت

تا نگویند نامرد بود

تا نگویند تو را دوست نداشت...

وقتی نمیدانند حقو حقدار کیست...

 ============

تابستانم دارد میگذردبی تو

اما با یاد تو

پاییزم دارد میگذرد بدون شنیدن صدای خش خش برگها حین قدم زدنمان

اما با یادش

زمستانم دارد میگذردبدون دویدنمان در برف  ها و صدای خنده هایمان

اما با یاد صدای خندیدنت

بهارم دارد میگذرد بدون تبریک گفتنمان

اما با یاد شروع دوستیمان

نمیدانم چند سال باید این فصل ها را بی تو اما با یادت سر کنم

www.parsnaz.ir  عکس های غمگین از لحظات تنهایی

==================

خدایا  بس است.

دیگر خسته ام.

دلم بودنش را میخواهد

او را برگردان

حتی اگر بهترش در انتظارم است

www.parsnaz.ir  عکس های غمگین از لحظات تنهایی

====================================

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.