دلت که گرفته باشد
صـــدای تـــــــرانــــه که هـیـچ ...
با صـــدای دســت فـــروش دوره گـــرد هم گـــــــریـــه مـیکنی
لحظه های ناب کودکی در پیچ و خم زمانه گم شد.. ..
دوستانم را روزگار گرفت...
ما ماندیم و سیگاری کنج لب...
تلخی چای بی قند...
خش خش برگها به زیر پا…
ما ماندیم و پوچی لحظه ها...
باد می آید ، اینجا من هستم ؛ نیمکتی چویی و چتری ک بسته است ، دلم تنگ نیست… تنها منتظر بارانم تا قطره هایش بهانه ایی باشند برای نمناک بودن لحظه هایم و اثباتی بر بی گناهی چشمانم ...
خدایا عاشقان را غم نده شکرانه اش با من
صـــدای تـــــــرانــــه که هـیـچ ...
با صـــدای دســت فـــروش دوره گـــرد هم گـــــــریـــه مـیکنی
"تــو" جــازدی
"مــن" جـــاخــوردم "
او"جــاگرفــت
همیــــــن یـک جابــجایــی
جــــــــانــم را گــــــرفــت
میگن کسایی که مشروب بخورن ، میرن جهنم!!
جهنمی که آدم هاش مست باشن ،
نوشـتم قــم حا ...
هـمـه بهـم خندیدند ...
گریستـم
گفتـم به " غــم هایم " نخندید ...
درد دارد ! !
ازآخــر به اول بخـوان تا ...
مــن این روز ها را بشناسـی ! !
مــن زخـم های بی نظیری به تـن دارم ...
اما تو مهربان ترینشان بودی ...
عمـیق ترینشان ...
عزیزترینشان ...
بـعـد از تـو آدم ها ...
تنهـا خـراشی بودند بـر مـن که هیچ کدامشان به پـای تـو نرسیدند ...
عــشــق مــن ....
خنجــرت کـولاک کــرد ! !
حکم اعدام بود
اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای برطناب
دار زد
دادستان گفت:
صبرکنید اقای زندانی این چه کاریست؟؟
زندانی خنده ای کردوگفت:
بیچاره طناب نمیذاره زمین بیوفتم!
ولی ادمابدجور زمینم زدند
این بوددنیایی که واسه دیدنش به
شکم مادرلگدمیزدیم؟؟؟
دیگـر به هـوای نازت ...
هیچ مـردی ...
سـر به بیابان نمی گذارد !
سـاده ای لیلـی جـان ...
اینجـا مجنـون ها ...
با یک کلیک ...
روزی هــزار بار عاشـق می شوند ! !
گراهام بل عـزیز ... تلفنی که زنگ نمی زند نیاز به اختراع نداشت
حـوصله ات سـر رفته بود "چسب قلب" اختـراع می کردی ...
می چسباندیم روی این ترک های قلب صاحب مرده مـان ...
و غصـه ی زنگ نخـوردن تلفنی که اختـراعش کـرده ای را نمی خـوردیم
سـاده بگـویم...
گــراهــام بــل عـزیـز ....
حــال این روز های مــرا .... تــو هـم مقصـری ! !
ای کــاش گفته بــودی ...
ای کــاش گفته بــودی که عاشـق دیگــری شده ای ...
مــن خــودم عـاشـق بـودم ...
درکت می کـردم ! ! ! ! !
دستانم شــاید ...
امــا دلــم نمی رود به نوشتن ...
این کلمات به هــم دوخته شده کجـا ....
احسـاسـات مــن کــجــا ...
ایــن بــار ....
نخــوانــده مــرا بفهــم ! !
خـوش بـه حـالــت . . .
فـــاحــــشــه . . .! ! !
بــاتـنـت بــازی می کـنـنـد . . .
نـــــــه بــا
دلـــــــــــــــــتــــ
اگه مـرد بودن به بالا بودن تعـداد س.ک . سِ ، مـن مـرد نیستم ...
اگه مـرد بودن به کافه نشستن و قلیون کشیدن و عکس داشتن با لیوان مشروب
برمیگرده من مـرد نیستم ...
اگه مـرد بودن به اینه که تـو جمع های پسـرونه خاطرات س. ک .س.یِ هـر کی بیشتر بود
و هر کی راحت ترتن و بدن دختـر مردم رو نـقل و نبات کـرد تو مجلس
من مـرد نیستم ...
اگه مـرد بودن به اینه که دوست دخترات خـرجت رو بکشن و این برات افتخار باشه
شرمنده اخلاقت ، من مـرد نیستم ...
مـن مــرد شدم که بتونم آبرویی رواز ریختن نجات بدم ...
مـن مــرد شدم که تکیه گاه یه آدم ضعیف تر از خـودم باشم ...
قدرت مــرد بیشتـر از جـولون دادن خالـی تو رختخوابه ...
اینارو گفتم واسه کسایی که مــرد هستن نه فقــط نـــــر ! ! !
خدایا !!!
یک مرگ بدهکارم ،
و هــزار آرزو طلبکارم . . .
خسته ام ؛
یا طلبم رابده یا طلبت را بگیر!!!
چرا ساکت نمی شوی؟!
صدای نفس هایت . . .
در آغوش او از همین راه دور هم آزارم می دهد!!!
آرامتر نفـس نفـس بزن . . .
لعنتی . . .
خدایا
گله نمیکنم
ولی ...
کمی ارامتر امتحانم کن !!!
به خودت قسم خسته ام ...
فقط کمی مدارا کن قلبم شکسته ..!
میخوام اعتراف کنم ... کم آوردم
توئی که اسمت تقدیره،سرنوشته،قسمته ...
هر چی که هست
دست بردار از سرم ...
خیانت را ...
معلـم ها یادمان دادند ...
آن جـا که گفتند :
جــای خــالی را بایــد پــر کــرد ... ! ! !
سیگارت را دود کن رفیق
این جماعت اگر میدانستند چه میکشی
بجای سرزنش فندک زیر سیگارت میزدند!!!
( با تشکر از مرتضی )
تــو کجایی ســهراب ؟ ؟ ؟
چشم ها را بستند و چه با دل کردند ...
وای ســهراب کجایی آخـــــــر ؟ ؟ ؟
زخم ها بر دل عاشق کردند ، خون به چشمان شقایق کردند ...
آب را گِل کردند ، تو کجایی سهراب ؟ ؟ ؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند ، همه جا سایه ی دیوار زدند ...
ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالیست ! ! !
دل خوش سیری چنــد ؟ ؟ ؟ صبر کن سهراب .... !
قایقت جــا دارد؟ ؟ ؟ !!
امــروزبا تمام دنیا قهرم،
امــــــا . . .
اگر تو صدایم کنی
بـر مـی گردم
با همان حماقت و سـادگی ام
می گویم:
جـــ♥ــانم
گفتم اشکال نداره این میاد خاطرات اون لعنتی پاک میشه...
دیدم این شد لعنتی تر....
خاطراتم چند برابر....
وقتــــــی "رفتــــــی" تا آخــــــر "بــــــرو"
وقتــــــی "مانــــــدی" تا آخــــر "بمــــان"
ایــــــن تــــــن.....خستــــــه ســــــت !
از نیــــــمه رفــــــتن ها.............
از نیــــــمه مانـــــدن ها....
من زانو هایم را در آغوش کشیده بودم ...
وقتی ...
او برای آغوش دیگری زانو زده بود ! ! !
چه دنیای عجیبی است
همه میگویند،حرف دلت را بزن
اما هر وقت حرف دلم را زدم ، دل همه را زدم !!
اگــــر دیوانگی نـیـسـت...
پس چیست ؟؟؟
وقتی در این دنیای بـه این بزرگــــی ...
دلت فقط هــــــــــوای یک نفر را میکند...!!!
خیال تو همه جا با من است
اما دلم گرمای بودنت را میخواهد
نه سردی خیالت را
نمره من باز می شود صفر...
نبودنت را یاد نمی گیرم