اگر آنکه رفت خاطره اش را می بُرد
فرهاد سنگ نمی سُفت!
مجنون آشفته نمی خُفت!
.
.
.
همه میگویند چشمانش رنگارنگ است
اما من میگویم چشمانش عسلی ست
نه برای رنگش
“چون شیرینترین خاطراتم در چشمانش بود”
.
.
.
چقدر شَب اضافه می آید
وقتی که نیستی . . .
.
.
.
ایســــتاده امـــــ
بگــــذار ســـــرنوشـــت راهـــــش را بـــــرود…!
مــــــــــــن،
همیــــن جــــا،
کنــــار قــــولــهایــت،
درســـــت روبــــروی دوســــت داشتـــنت
و در عمــــق نبودنــــت،
محــــکم ایستــــاده ام…!
.
.
.
تو صادقانه دروغ بگو
من عاشقانه کاری خواهم کرد
“ماه” همیشه پشت ابر بماند . . . !
.
.
.
گاهـــی دلــــــم هـــوس شیطنــــــت میکنــــــد
از همــــــان شیطنــــــت هایــــــی کـــه
حــــــرف تـــو پشــــــت آن بنــــــد اســــــت
که میگـــویـــی :
مگـــــــــه دستـــــــــم بهــــــت نرســــــه . . .
.
.
.
من مانده ام با یاد تو
و بغضی که لگد می زند
بر حنجره ای پا به ماه . . .
.
.
.
هنوز ته مانده ی بوسه ات را روی لبم میمکم
هنوز ته مانده ی آغوشت را محکم بغل می کنم . . .
اس ام اس های عاشقانه شهریور
هنوز به یاد می آورم “دوست داشتن” هایت را
که روزه ی سکوت ثانیه ها را می شکست
تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای . . .
.
.
.
محال است آدمی چیزی را به دست آورد
که خود هرگز آنرا نبخشیده باشد
پس عشقی در حد کمال ببخش
تا عشقی در حد محال به دست آوری . . .
.
.
.
از وقتــی که نیسـتی
خـدا می دانـد
چقــدر آب به صـورَتـم پـاشیـدم
لعنــتی
این کـابوس انقــدر واقعی ست
که از خواب بیــدار نمی شـوم . . .
.
.
.
درختان به من آموختند :
پایبندی هرکس به اندازه ی ریشه ی اوست ، به هر درختی نمی توان تکیه کرد !
.
.
.
تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام
بس کـــــــه تـــــــو نیـــــــامدی
و من
بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم . . .
.
.
.
رسم “خوب” ها همین است
حرف آمدنشان شادت می کند و ماندنشان
با دلت چنان می کند که هنوز نرفته ، دلتنگشان می شوی !
.
.
.
لبخند که میزنی
کمترین اتفاقی که می افتد
اختلال در تشخیص ماه های قمریست . . . !
.
.
.
ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند….
.
.
.
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
.
.
.
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
.
.
پلکهای مرطوب مرا باور کن
این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .
.
جملات قشنگ و دسته اول در ادامه مطلب
مرا آن دیده ی تر می شناسد
مرا از خویش بهتر می شناسد
به جرم عاشقی ها سر شناسم
مرا ازپشت خنجر می شناسد . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
زندگی شبیه شعریست ؛ قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
تنهایی را ترجیح میدهم
به تن هایی که روحشان با دیگریست . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دلگیر نباش ، تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزو ها را . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
خوشا به حال قلبم چون از تو جان گرفته / نبض وجودم از تو خط امان گرفته
خوشا به حال جانم که مرگ او غم توست / برای وصف رویت قلب زبان گرفته . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
پشت دریا شهریست که یک دوست در آن جا دارد
هر کجا هست ، به هر فکر ، به هر کار ، به هر حال ، عزیز است خدایا تو نگهدارش باش .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند
چون من که آفریده ام از عشق جهانی برای تو. . . !
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
به همون اندازه که ماهى دوست نداره برسه به خشکى دوست دارم . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست / از بس که گره زد به گره حوصله ها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش / بگذار که دل حل بکند مسئله ها را . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دلا در عاشقی ثابت قدم باش / که در این ره نباشد کار بی اجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار / فغان از این تطاول ٬ آه از این زجر . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
هر چند کسی میان ما حایل نیست
اما نگهت به سوی من مایل نیست
گفتم قسمت دهم ، ولی میگـو یند
چشم تو به هیچ مذهبی قایل نیست . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب میگذراند
وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد / آنچه کردی تو به من هیچ ستم کار نکرد . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
سلام میکنم از روی مهربانی / سلام میکنم از روی شادمانی
سلام میکنم تا جان دارم / که خواننده این سلام را دوست دارم
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
آن حرف که از دلت غمی بگشاید / در صحبت دل شکستگان میباید
هر شیشه که بشکند ، ندارد قیمت / جز شیشه دل که قیمتش افزاید . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
گل نشکفته در باغ امیدم / ز باغ زندگانی قصه چیدم
ندیدم من ز دنیایم وفایی / به قلبم غصه و غم را چشیدم . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
همین مسیر را مستقیم بروی میرسی به دو راهی
یک راه به من ختم می شود ، آن دیگری به ختم من . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دو چشم آبی ات را میپرستم / لبا ن عنابی ات را میپرستم
خوابیدن میان دستان تو
بیدار شدن روبه روی چشمان تو
دیدن لبخند هر روزه ی تو
گرفتن دستان گرم تو
سر بر بازوی تو نهادن
سرت را به سینه فشردن
راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو
این است تنها آرزوی من , رویای همه ی شبهای من
.
.
.
پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم
وقتـــــے
از ارتفاعــــات لبانــــــت
به عمــــق آغوشـــت سقـــوط میکنــــم
چـــه سقــــوط دلنشینــــے
راستــــے میدانستــــے
پــــــــــــــرواز را تـــو یـــادم دادے
.
.
.
صدا بزن مرا، مهم نیست به چه نامى…
فقط “میم” مالکیت را آخرش بگذار…
میخواهم باور کنم…مال تو هستم
.
.
.
دست هایـمان را بـهم قفـل کنیم
فقط یـادت باشد
کلیـد را جایـی بـگذاری
که یـاد هیـچ کدامـمان نـماند…
.
.
.
فاجعــــه یعنى…
آنقدر در تو غــرق شـــده ام
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــق یعنى همین…
.
.
.
سال ها رفته و باز
تپش گرم ترین خاطره ها
می فشارد دل خاموشم را
به تو می اندیشم
و به آن ثانیه هایی که گذشت
و به بی تابی قلبی که شکست
تو بیا باران باش
و بر این تازه گل خسته ببار
تو بیا آتش باش
تو بیا جاری باش
تو بیا باور کن
عشق هم حس غریب تپش آینه هاست
تو بیا آینه باش
.
.
.
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ..شاید بی غــرور …
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ..نه کودکم.. بلکه پر از احساســـم …
.
.
.
وقتـﮯ مرا بغل مـﮯکنـﮯ چنان جاذبهﮮ آغوشت به جاذبهﮮ زمین غلبـه مـﮯکنـد
کـه روحـم بـه پـرواز درمــﮯآیـد …
.
.
.
ببــــــــــار بــــــــاران….
مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ای دارمــــ کــــــــه یــــــــادم رفــــته…
آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــایش بـریــــــــزمـــــ…..
.
.
.
تو + خاطراتـت + چـشـمانـت + دسـتانـت + لـبـخندت + اشـکـت ….
چـــنــدنــفـــر بـــه یــک نـــفــــر؟!
.
.
.
خورشید را در آغوش گرفته ای
پاهایت را به بوسه دریا سپرده ای
موهایت را به دست نسیم
چه خوش غیرتـــــــم من !
.
.
.
دلى که اندوه دارد
نیاز به شانه دارد نه نصیحت…
کاش همه این را مى فهمیدند….!
.
.
.
چقدر خوشحــ ــال بود شیطــ ــان وقتے سیبــ را چیدم …
گمان مے کرد فریب داده استــ مرا
نمے دانستــ تو پرسیده بودے :
مرا بیشتر دوستــ دارے یا ماندن در بهشــ ــتــ را
.
.
.
مـــــــــــــی توانم بــــــــپرسم چــــــــه عطری می زنــــــــــــی؟
بـــــــــوی خوشــــــبختی می دهـــــــــی انگار …
.
.
.
اگر کارگردان بودم
صدای نفس هایت
موسیقی متن تمام فیلم هایم بود…
.
.
.
می خواهم خودکشی کنم؛
نه اینکه تیغی بردارم و رگم را بزنم؛
قید احساسم را می زنم …
.
.
.
همیشه از آمدن “نـ” بر سر کلمات مـی ترسیدم !
نـ داشتن تو… نـ بودن تو…
نـ ماندن تو…
کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو…
.
.
.
آغوش تو مترادف امنیت است
آغوش تو ترسهای مرا میبلعد
آغوش تو یعنی پایان سردردها
یعنی آغاز عاشقانهترین رخوتها
آغوش تو یعنی من خوبم
.
.
.
مدتـــهاســـت
دلـــم شـــروعــی تـــازه میخــــــواهــد
تــو بیـــــــا
مــــــرا دوبـــــاره آغـــــــاز کـــن…
.
.
.
باید جشن بگیرم…
اشکهایم دوباره با من آشتی کرده اند…
.
.
.
چهار فصل کامل نیست !
هواــے تو ، هوای دیگریست
.
.
.
پرستوهای رؤیا
هر شب تو را
در چشم من
تخم می گذارند
و سحرگاهان
فوج فوج
از شاخسار نگاهم
به باغ دلم پر می کشی
و مرا چون سازی
از نغمه های شیرین
پر می کنی
دنیای قشنگی دارم
با خیال بیدارت !
.
.
.
برای تو میمیرم … تو وانمود کن که تب کرده ای …
همین کافیست … !
.
.
.
آن شب …
که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را …
تماشا می کرد …
آن شب که شب پره ها …
عاشــقـــانه تر …
نــــور را می جســـتند …!
و اتاقم …
سرشار از عطر بوسه و ترانه بود… !
دانستم…
تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی…!
.
.
.
می دانم تا پلک به هم بزنم
می آیی ؛ با انار و آینه دردست هایت !!
.
به قول ِ فروغ :
” من خواب دیده ام ”
.
.
.
مثل آسمــــان می مانی
دوستتـــ دارم اما نمیتـــوانم داشـــته باشمتــــ
.
.
.
یه وقتایی لازمه یکی “کنارت” باشه.. کاری نکنه و حرفی نزنه ها !فقط باشه…
.
.
.
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !
.
.
.
شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی!
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ….
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم!
.
.
.
دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم هر روز!
هر روز از تعدادشان کــــــــم میشود!
آخرین باری که شمردمشان
تنها یک دلیل برایم مانده بود..!
آنهــــــــــم دیدن تو بود !!
.
.
.
ســــر زده بیــــــا …
کمــــــﮯ آشفتــــگی بــــد نـیست …
آن وقــــــت …
تکــــــاندن شانــــــه هاﮮ پُـر غُـبــــــار
و مُرتب کردن موهــــــاﮮ پریـشــــــانت،
بهانـــــــﮧ اﮮ مـﮯشود براﮮ زندگـــــــﮯ . . .
.
.
.
بــــاز هـــــم خیال تــــو
مــــرا
“برداشــــت”
کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم!
.
.
.
بیا با پنجه راه برویم. . .
روی تن این دنیا. . .
بگذار خواب بماند. . .
نفهمد از قانونش گریخته ایم و،
دل باخته ایم. . . !
.
.
.
قافیه های بلند نگاهت
همیشه در آخرین لحظات
به داد بیت های کوتاه غزلم می رسند
وقتی که نیستی اما
دستهای سیاه شعر سپیدم بالاست