سلطان احساس

عادل دلخون

سلطان احساس

عادل دلخون

استاتوس ناب عاطفی و احساسی

 

 

اگر آنکه رفت خاطره اش را می بُرد

فرهاد سنگ نمی سُفت!

مجنون آشفته نمی خُفت!

.

.

.

همه میگویند چشمانش رنگارنگ است

اما من میگویم چشمانش عسلی ست

نه برای رنگش

“چون شیرینترین خاطراتم در چشمانش بود”

.

.

.

چقدر شَب اضافه می آید

وقتی که نیستی . . .

 

.

.

.

ایســــتاده امـــــ

بگــــذار ســـــرنوشـــت راهـــــش را بـــــرود…!

مــــــــــــن،

همیــــن جــــا،

کنــــار قــــولــهایــت،

درســـــت روبــــروی دوســــت داشتـــنت

و در عمــــق نبودنــــت،

محــــکم ایستــــاده ام…!

.

.

.

تو صادقانه دروغ بگو

من عاشقانه کاری خواهم کرد

“ماه” همیشه پشت ابر بماند . . . !

.

.

.

گاهـــی دلــــــم هـــوس شیطنــــــت میکنــــــد

از همــــــان شیطنــــــت هایــــــی کـــه

حــــــرف تـــو پشــــــت آن بنــــــد اســــــت

که میگـــویـــی :

مگـــــــــه دستـــــــــم بهــــــت نرســــــه . . .

.

.

.

من مانده ام با یاد تو

و بغضی که لگد می زند

بر حنجره ای پا به ماه . . .

.

.

.

هنوز ته مانده ی بوسه ات را روی لبم میمکم

هنوز ته مانده ی آغوشت را محکم بغل می کنم . . .

اس ام اس های عاشقانه شهریور

هنوز به یاد می آورم “دوست داشتن” هایت را

که روزه ی سکوت ثانیه ها را می شکست

تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای . . .

.

.

.

محال است آدمی چیزی را به دست آورد

که خود هرگز آنرا نبخشیده باشد

پس عشقی در حد کمال ببخش

تا عشقی در حد محال به دست آوری . . .

.

.

.

از وقتــی که نیسـتی

خـدا می دانـد

چقــدر آب به صـورَتـم پـاشیـدم

لعنــتی

این کـابوس انقــدر واقعی ست

که از خواب بیــدار نمی شـوم . . .

.

.

.

درختان به من آموختند :

پایبندی هرکس به اندازه ی ریشه ی اوست ، به هر درختی نمی توان تکیه کرد !

.

.

.

تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام

بس کـــــــه تـــــــو نیـــــــامدی

و من

بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم . . .

.

.

.

رسم “خوب” ها همین است

حرف آمدنشان شادت می کند و ماندنشان

با دلت چنان می کند که هنوز نرفته ، دلتنگشان می شوی !

.

.

.

لبخند که میزنی

کمترین اتفاقی که می افتد

اختلال در تشخیص ماه های قمریست . . . !

.

.

.

ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند….

.
.
.
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
.
.
.
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
.
.
پلکهای مرطوب مرا باور کن
این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .
.

جملات قشنگ و دسته اول در ادامه مطلب


.
.
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!
.
.
.
نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا
قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن
سکـــــــــوت میکنـــــد غزل
بــــــــدون تـــــو یعنی همین
.
.
.
بـه آمـار مـشـکـوکـم …
جـمـعـیـت دنـیـای مـن
دو نـفـر اسـت . . .
.
.
.
رفتار عاشقانه ی زن را بایــد از دلتنگـیش فهمید
از شـــوق و بی تابیـش برای دیدار
از حس کودکانه اش برای آغــــــــوش
از خجالتش برای بوسـه گرفتن
زن بـی دلیل بهانه نمیگیرد
شاید بهانه ی دستانِ گرمـت را دارد
که دستانش را بگیری …..!
.
.
.
آسمان هم که باشی
بغلت خواهم کرد
فکر گستردگی واژه نباش
همه در گوشه ی تنهایی من جا دارند
پر از عاشقانه ای تو
دیگر از خدا چه بخواهم…؟!
.
.
.
چنان تشنه ی بودن توام که شنیدن هر لحظه صدای تو هم سیرابم نمیکنه !!
نمیتونم به واژه ای پناه ببرم برای این همه آشفتگی !!
من مجنون قصه های شبونه ام …
اونجا که یکی بود به یکی نبود میرسه …
منو فریاد کن …
.
.
.
مثل یک روح در دو پیکریم
تو در پیکره ی خدایی
من در پیکره ی انسانی
عاشقانه میپرستمت
شاید روزی
یک روح در یک پیکر شویم …
.
.
.
هیچ نمی خواهم
یه تو
یه من
یه جا
کنار هم برای هم
.
.
.
امـتـداد بـازوانـت مـی شـود انـتـهـای دلـدادگـی …
مـی شـود هـمـان گـوشـه دِنـجـی که راحـت مـی تـوان جان داد …
.
.
.
چــه دمــدمــے مـزاج شـده احـساســم
گـــاهـے آرام . . .
گـــاهـے بــارانـے . . .
چه بـے ثـبـاتــم بـے تـ ـ ـو!!!!
.
.
.
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه
بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی . . .
.
.
.
خواستم هرچه را که بـــــوی تو میداد بســوزانم ؛ جــانم آتـــش گــــرفــــت !
.
.
.
وقتی کسی تو را
عاشقانـــــــه
دوست دارد
شیوه ی بیــان اســم تـو
در صدای او متفاوت است
و تــــو
می دانی
که نامت
در لبهـای او ایمن است . . .
.
.
.
این عصرهای بارانی ِ بهاری ،
عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد …!
گـوئـی … تـو اتـفاق می افـتی؛
و مـن دچـار می شـوم …
تـمام ” مــن” دارد “تـــو” می شـود … بـاور مـی کنـی؟
.
.
.
من از تمام آسمـــان یک بــــاران را میخواهم
و از تمــــام زمین یک خیابان را …
و از تمام تو یک دست ڪه قفــــل شده در دست مـن.. .
.
.
.
گیسوانم نـوازش دستــت را می خواهــند با طعم نــاز ، نه نیاز
.
.
.
تقویم روزهایـــــمـ شکسته و گــــُ ــــم است
“بی تـــــ ــو” چه فـَــرقی میکند امروز چــندمـ استـــــ ؟!
.
.
.
فـرض کـن بــه عـکــاس بـگـویــــــــم :
تـارهـای سـپـیــــــد را سـیــاه کـنـــــــد…..
و چـیـــــن و چـروک هـا را مـاسـت مـالـــــــی…
و حـتـی از آن خـنـده هـا کـه دوسـت داری بـرایـم بـکـارد
بـاز هـم از نـگـاهـــــــــم پـیـداسـت چـقــــدر …
بـه نــبـــودنـــت خـیـره مـــانــــــده ام…
.
.
.
کــاشـــ میـــــــــ دانـستـمـــ
چــطـــور بــه صبـــح بـرسـانـمــــ
تــمـــامـــِ شبــــ ـــهـایـی را کـــ ه بــا رفـتـنـتـــــ
یــلـــدا شـــدنـــد …!!
.
.
.
نگاهتـــــــ ــ
بی خــــــار
بر اندام من می پیچــــــــد ….
.
.
.
همیشه از آمدن “نـ” بر سر کلمات مـی ترسیدم !
نـ داشتن تو… نـ بودن تو…
نـ ماندن تو…
کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو…
.
.
.
آغوش تو مترادف امنیت است
آغوش تو ترس‌های مرا می‌بلعد
آغوش تو یعنی پایان سردرد‌ها
یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها
آغوش تو یعنی من خوبم!

asheghane-www.iransit.com-09

مرا آن دیده ی تر می شناسد
مرا از خویش بهتر می شناسد
به جرم عاشقی ها سر شناسم
مرا ازپشت خنجر می شناسد . . .


♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
زندگی شبیه شعریست ؛ قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
تنهایی را ترجیح میدهم
به تن هایی که روحشان با دیگریست . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دلگیر نباش ، تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزو ها را . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
خوشا به حال قلبم چون از تو جان گرفته / نبض وجودم از تو خط امان گرفته
خوشا به حال جانم که مرگ او غم توست / برای وصف رویت قلب زبان گرفته . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
پشت دریا شهریست که یک دوست در آن جا دارد
هر کجا هست ، به هر فکر ، به هر کار ، به هر حال ، عزیز است خدایا تو نگهدارش باش .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند
چون من که آفریده ام از عشق جهانی برای تو. . . !

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
به همون اندازه که ماهى دوست نداره برسه به خشکى دوست دارم . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست / از بس که گره زد به گره حوصله ها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش / بگذار که دل حل بکند مسئله ها را . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دلا در عاشقی ثابت قدم باش / که در این ره نباشد کار بی اجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار / فغان از این تطاول ٬ آه از این زجر . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
هر چند کسی میان ما حایل نیست
اما نگهت به سوی من مایل نیست
گفتم قسمت دهم ، ولی میگـو یند
چشم تو به هیچ مذهبی قایل نیست . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب می‌گذراند
وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد / آنچه کردی تو به من هیچ ستم کار نکرد . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
سلام میکنم از روی مهربانی / سلام میکنم از روی شادمانی
سلام میکنم تا جان دارم / که خواننده این سلام را دوست دارم

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
آن حرف که از دلت غمی بگشاید / در صحبت دل شکستگان میباید
هر شیشه که بشکند ، ندارد قیمت / جز شیشه دل که قیمتش افزاید . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
گل نشکفته در باغ امیدم / ز باغ زندگانی قصه چیدم
ندیدم من ز دنیایم وفایی / به قلبم غصه و غم را چشیدم . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
همین مسیر را مستقیم بروی میرسی به دو راهی
یک راه به من ختم می شود ، آن دیگری به ختم من . . .

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات عاشقانه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دو چشم آبی ات را میپرستم / لبا ن عنابی ات را میپرستم

 

خوابیدن میان دستان تو

بیدار شدن روبه روی چشمان تو

دیدن لبخند هر روزه ی تو

گرفتن دستان گرم تو

سر بر بازوی تو نهادن

سرت را به سینه فشردن

راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو

این است تنها آرزوی من , رویای همه ی شبهای من

.

.

.

پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم

وقتـــــے

از ارتفاعــــات لبانــــــت

به عمــــق آغوشـــت سقـــوط میکنــــم

چـــه سقــــوط دلنشینــــے

راستــــے میدانستــــے

پــــــــــــــرواز را تـــو یـــادم دادے

.

.

.

صدا بزن مرا، مهم نیست به چه نامى

فقط “میم” مالکیت را آخرش بگذار

میخواهم باور کنم…مال تو هستم

.

.

.

دست هایـمان را بـهم قفـل کنیم

فقط یـادت باشد

کلیـد را جایـی بـگذاری

که یـاد هیـچ کدامـمان نـماند

.

.

.

فاجعــــه یعنى

آنقدر در تو غــرق شـــده ام

که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى احســـاس خیانــت میـــکنم!!

عشـــق یعنى همین

.

.

.

سال ها رفته و باز

تپش گرم ترین خاطره ها

می فشارد دل خاموشم را

به تو می اندیشم

و به آن ثانیه هایی که گذشت

و به بی تابی قلبی که شکست

تو بیا باران باش

و بر این تازه گل خسته ببار

تو بیا آتش باش

تو بیا جاری باش

تو بیا باور کن

عشق هم حس غریب تپش آینه هاست

تو بیا آینه باش

.

.

.

گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد

شاید کودکــانه ..شاید بی غــرور

اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود

می فهمــــم نه ضعیفم ..نه کودکم.. بلکه پر از احساســـم

.

.

.

وقتـﮯ مرا بغل مـﮯکنـﮯ چنان جاذبه‌ﮮ آغوشت به جاذبه‌ﮮ زمین غلبـه مـﮯکنـد

کـه روحـم بـه پـرواز درمــﮯآیـد

.

.

.

ببــــــــــار بــــــــاران….

مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ای دارمــــ کــــــــه یــــــــادم رفــــته

آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــایش بـریــــــــزمـــــ…..

.

.

.

تو + خاطراتـت + چـشـمانـت + دسـتانـت + لـبـخندت + اشـکـت ….

چـــنــدنــفـــر بـــه یــک نـــفــــر؟!

.

.

.

خورشید را در آغوش گرفته ای

پاهایت را به بوسه دریا سپرده ای

موهایت را به دست نسیم

چه خوش غیرتـــــــم من !

.

.

.

دلى که اندوه دارد

نیاز به شانه دارد نه نصیحت

کاش همه این را مى فهمیدند….!

.

.

.

چقدر خوشحــ ــال بود شیطــ ــان وقتے سیبــ را چیدم

گمان مے کرد فریب داده استــ مرا

نمے دانستــ تو پرسیده بودے :

مرا بیشتر دوستــ دارے یا ماندن در بهشــ ــتــ را

.

.

.

مـــــــــــــی توانم بــــــــپرسم چــــــــه عطری می زنــــــــــــی؟

بـــــــــوی خوشــــــبختی می دهـــــــــی انگار

.

.

.

اگر کارگردان بودم

صدای نفس هایت

موسیقی متن تمام فیلم هایم بود

.

.

.

می خواهم خودکشی کنم؛

نه اینکه تیغی بردارم و رگم را بزنم؛

قید احساسم را می زنم

.

.

.

همیشه از آمدن “نـ” بر سر کلمات مـی ترسیدم !

نـ داشتن تو… نـ بودن تو

نـ ماندن تو

کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو

.

.

.

آغوش تو مترادف امنیت است

آغوش تو ترس‌های مرا می‌بلعد

آغوش تو یعنی پایان سردرد‌ها

یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها

آغوش تو یعنی من خوبم

.

.

.

مدتـــهاســـت

دلـــم شـــروعــی تـــازه میخــــــواهــد

تــو بیـــــــا

مــــــرا دوبـــــاره آغـــــــاز کـــن

.

.

.

باید جشن بگیرم

اشکهایم دوباره با من آشتی کرده اند

.

.

.

چهار فصل کامل نیست !

هواــے تو ، هوای دیگریست

.

.

.

پرستوهای رؤیا

هر شب تو را

در چشم من

تخم می گذارند

و سحرگاهان

فوج فوج

از شاخسار نگاهم

به باغ دلم پر می کشی

و مرا چون سازی

از نغمه های شیرین

پر می کنی

دنیای قشنگی دارم

با خیال بیدارت !

.

.

.

برای تو میمیرم … تو وانمود کن که تب کرده ای

همین کافیست … !

.

.

.

آن شب

که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را

تماشا می کرد

آن شب که شب پره ها

عاشــقـــانه تر

نــــور را می جســـتند …!

و اتاقم

سرشار از عطر بوسه و ترانه بود… !

دانستم

تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی…!

.

.

.

می دانم تا پلک به هم بزنم

می آیی ؛ با انار و آینه دردست هایت !!

.

به قول ِ فروغ :

من خواب دیده ام

.

.

.

مثل آسمــــان می مانی

دوستتـــ دارم اما نمیتـــوانم داشـــته باشمتــــ

.

.

.

یه وقتایی لازمه یکی “کنارت” باشه.. کاری نکنه‌ و حرفی نزنه ها !فقط باشه

.

.

.

خاطراتت صف کشیده اند !

یکی پس از دیگری

حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !

و من

فرار می کنم

از فکر کردن به تو

مثل رد کردن آهنگی که

خیلی دوستش دارم خیلی !

.

.

.

شاید تو

سکوت میان کلامم باشی!

دیده نمیشوی

اما من تو را احساس می کنم!

شاید تو ….

هیاهوی قلبم باشی!

شنیده نمیشوی

اما من تو را نفس می کشم!

.

.

.

دلایل بودنم را مــــــــرور میکنم هر روز!

هر روز از تعدادشان کــــــــم میشود!

آخرین باری که شمردمشان

تنها یک دلیل برایم مانده بود..!

آنهــــــــــم دیدن تو بود !!

.

.

.

ســــر زده بیــــــا

کمــــــﮯ آشفتــــگی بــــد نـیست

آن وقــــــت

تکــــــاندن شانــــــه هاﮮ پُـر غُـبــــــار

و مُرتب کردن موهــــــاﮮ پریـشــــــانت،

بهانـــــــﮧ اﮮ مـﮯشود براﮮ زندگـــــــﮯ . . .

.

.

.

بــــاز هـــــم خیال تــــو

مــــرا

برداشــــت

کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم!

.

.

.

بیا با پنجه راه برویم. . .

روی تن این دنیا. . .

بگذار خواب بماند. . .

نفهمد از قانونش گریخته ایم و،

دل باخته ایم. . . !

.

.

.

قافیه های بلند نگاهت

همیشه در آخرین لحظات

به داد بیت های کوتاه غزلم می رسند

وقتی که نیستی اما

دستهای سیاه شعر سپیدم بالاست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.